چند سال پیش اگر وارد فضای استارتاپها یا حتی شبکههای اجتماعی میشدی، همهجا شعارهایی مثل rise and grind («پاشو و بجنگ») یا #grindset رو میدیدی. این فرهنگ کاری که به اسم «هسل کالچر» معروف شد، میگفت برای موفقیت باید صبح خیلی زود بیدار بشی، بیوقفه کار کنی، تعطیلی و آخر هفته نداشته باشی و حتی زندگی شخصی رو قربانی کنی.
مدل ذهنی پشتش ساده بود: «هرچه بیشتر کار کنی، موفقتر میشی.»
این نگاه بیشتر از دل سیلیکونولی بیرون اومد؛ جایی که استارتاپها برای جذب سرمایه، کار شبانهروزی رو ارزش جلوه دادن. بعدها با قدرت گرفتن شبکههای اجتماعی مثل لینکدین و اینستاگرام، این فرهنگ به شکل جهانی پخش شد. آدمها مدام از ساعتهای طولانی کارشون پست میذاشتن و اینطوری فشار اجتماعی برای «بیشتر کار کردن» بالا میرفت.
اما آیا این مسیر واقعاً همه رو به موفقیت میرسونه؟
چرا هسل کالچر داره کمرنگ میشه؟
پاندمی کرونا نقطهی عطفی بود. خیلیها توی دوران قرنطینه فرصت کردن به خودشون و زندگیشون فکر کنن. نتیجه چی شد؟
خیلیها فهمیدن سلامت روان و آرامش براشون مهمتر از مدام کار کردنه.
بعضیها ترجیح دادن حقوق کمتر بگیرن اما زمان بیشتری برای خانواده و علایقشون داشته باشن.
مفاهیمی مثل quiet quitting (کنارهگیری بیسروصدا) یا Bare Minimum Mondays به ترند تبدیل شد. یعنی آدمها دیگه حاضر نیستن اضافهکاری بیهدف کنن، بلکه به دنبال مرز مشخص بین کار و زندگی هستن.
عدالت و فرصت برابر؛ واقعیت سخت
یکی از نقدهای اساسی به هسل کالچر اینه که شعار میده «هر کسی با تلاش زیاد میتونه موفق بشه.» ولی واقعیت این نیست:
محیطهای کاری با ساعتهای طولانی معمولاً به ضرر زنان، بهویژه مادران تموم میشه.
کارآفرینان زن یا افراد اقلیت شانس خیلی کمتری برای جذب سرمایه دارن.
حتی در جوامعی مثل آمریکا، دادهها نشون میده سهم زنان رنگینپوست از سرمایهگذاریها نزدیک به صفره.
یعنی شرایط اجتماعی و اقتصادی برای همه برابر نیست. پس سختکوشی به تنهایی تضمین موفقیت نیست.
آینده چه شکلیه؟
هسل کالچر هنوز کاملاً محو نشده. هنوز هم مدیرانی هستن که به کار آخر هفته افتخار میکنن. اما به نظر میرسه بعد از چند سال پر از بحران، مردم بیشتر دنبال تعادل و معنا در زندگی هستن.
خیلیها امروز ترجیح میدن به جای «بیشتر کار کردن»، «هوشمندانهتر کار کنن» و وقت بیشتری برای خانواده، تفریح و رشد شخصی بذارن.
جمعبندی
شاید دوران شعارهای پر زرقوبرق مثل work hard, play hard به سر اومده باشه. موفقیت امروز بیشتر به این معناست که:
هم بتونی کار کنی و رشد شغلی داشته باشی،
هم برای سلامتی، خانواده و علایقت وقت بذاری.
به زبان ساده، موفقیت فقط در سختکوشی خلاصه نمیشه، بلکه در هوشمندانه کار کردن و بهتر زندگی کردن تعریف میشه.
در اپیزود نهم پادکست «کُدشناسی»، که با عنوان «در جستجوی زمان از دست رفته» منتشر شد، مفهوم مهمی به اسم «بازدهی سمی» (Toxic Productivity) مطرح میشه—چیزی که خیلی شبیه نقدیست به هسل کالچر. این اپیزود با زبانی ساده بررسی میکنه که چطور میل دائمی به «مفید بودن» میتونه به اضطراب، فرسودگی و از دست دادن آرامش منجر بشه. همچنین ریشههای این وسواس از استارتاپها تا شبکههای اجتماعی دنبال و راهکارهایی برای خروج از این چرخه معرفی میکنه