برای خیلی از ما، بخش قابل توجهی از زندگی روزمرهمان را کار تشکیل میدهد. ساعتها زمان، انرژی و تمرکز ما صرف فعالیتهای حرفهای میشود و این تعامل عمیق، خواسته یا ناخواسته، تاثیر شگرفی بر ابعاد مختلف شخصیت ما میگذارد. اما آیا تا به حال از خود پرسیدهاید چقدر از تعریف "شما" به شغلی که دارید وابسته است؟ و شاید سوال مهمتر: اگر شغلتان را کنار بگذارید، چگونه خودتان را معرفی میکنید؟
اینها سوالات کلیدی هستند که ما را به سمت مفهوم مهمی هدایت میکنند: هویت کاری.
هویت کاری چیست و چرا اینقدر مهم است؟
هویت کاری، در سادهترین تعریف، میزان نقشی است که شغل یا فعالیت حرفهای ما در شکلگیری درک ما از خودمان ایفا میکند. هویت کاری شامل تمام تجربهها، مهارتهایی که یاد میگیریم، نقشهایی که ایفا میکنیم، و حتی چالشهایی است که در محیط کار با آنها روبرو میشویم و ما را تغییر میدهند. این بخشی از وجود ماست که با دنیای کار و فعالیت حرفهای پیوند خورده است.
این هویت اغلب به آرامی و تدریجی در طول زمان در ما شکل میگیرد. انگار مسیری که در کار طی کردهایم، ذرهذره ما را به چیزی که امروز هستیم تبدیل کرده است. ما مهارتهایی کسب کردهایم، تجربههایی اندوختهایم و اینها بخشی از تعریفی شدهاند که از خود داریم، حتی بدون اینکه شاید آگاهانه این مسیر را انتخاب کرده باشیم.
اما گاهی اوقات این هویت ناخواسته شکل گرفته، دیگر با ارزشها یا علاقههای واقعی ما همخوانی ندارد و حس خوبی به ما نمیدهد. در این شرایط، نیاز به تغییر احساس میشود. اما تغییر، به خصوص در بزرگسالی، فرآیندی پیچیده و چالشبرانگیز است. تحول واقعی کمتر با صرف فکر کردن یا تصمیمگیری لحظهای رخ میدهد؛ بیشتر از طریق عملی که انجام میدهیم و تجربههایی که کسب میکنیم شکل میگیرد. ساختن هویت کاری جدید نیازمند قرار گرفتن در موقعیتهای تازه و تجربه کردن گزینههای مختلف است.
چه چیزی باعث میشود کار بخشی عمیق از ما شود؟
چرا برخی کارها صرفاً یک منبع درآمد نیستند، بلکه بخشی از هسته وجودی ما میشوند؟ پاسخ به این سوال ریشه در نیازهای عمیق انسانی دارد. بر اساس نظریهای به نام Self-Determination Theory (تئوری خود تعیینگری)، سه نیاز اساسی در انگیزه و رضایت واقعی نقش دارند:
خودمختاری (Autonomy):
اینکه چقدر در کاری که انجام میدهیم، احساس آزادی عمل و انتخاب داریم.
شایستگی (Competence):
اینکه حس کنیم در کاری که انجام میدهیم توانمندیم و کار ما را به چالش میکشد.
ارتباط (Relatedness):
اینکه حس کنیم بخشی از یک گروه هستیم، کارمان دیده میشود و بودن ما اهمیت دارد.
هوش مصنوعی و آینده هویت کاری ما
حالا به یکی از چالشبرانگیزترین مسائل روز میرسیم: پیشرفت سریع هوش مصنوعی و بحث جدی جایگزینی مشاغل، به خصوص در حوزههایی مثل مهندسی نرمافزار. اگر این اتفاق بیفتد، چه بر سر این کاراکتر و هویتی میآید که اینقدر به کار گره خورده است؟
تهدید هوش مصنوعی فقط از دست دادن شغل نیست؛ برای بسیاری، این به معنای حس بیارزش شدن تواناییها، از دست رفتن جایگاه اجتماعی و کمرنگ شدن حس ارتباط است – همان نیازهای اساسی SDT که برآورده شدنشان هویت کاری ما را میسازد. این شرایط میتواند افراد را وارد دوره سخت بلاتکلیفی کند.
اینها تنها بخشی از سوالات و ایدههایی هستند که در اپیزود پنجم پادکست کُدشناسی به آنها پرداختهایم. اگر این موضوع برایتان جالب است و میخواهید عمیقتر به مفهوم هویت کاری، تئوری خود تعیینگری و چگونگی مواجهه با چالشهای پیش روی دنیای کار (از جمله هوش مصنوعی) بپردازید، شما را به شنیدن این اپیزود دعوت میکنم.
لینک شنیدن اپیزود پنجم پادکست کُدشناسی - کارآموز